Thursday, May 22, 2014

تراژدی تئون گری جوی، کمدی آیت اله خامنه ای

طرفداران تئوری توطئه هیچ گناهی ندارند اگر با نگاهی به رخدادهای هر روزه ایران، نتیجه بگیرند کسی یا کسانی مشغول شوخی پشت وانتی با ایرانیان و جهانیان هستند. در شرایطی که بنا به شهادت آمار، ایران بی سابقه ترین نرخ انقباض رشد جمعیتی را تجربه می کند، از تریبون های عمومی دستور تولید مثل صادر می شود. در عرصه بین الملل، بعد از تحمل صدها میلیارد دلار خسارت برای دستیابی به بمب اتم، مقدمات تسلیم بی قید و شرط به غرب فراهم می شود، آن هم در میان موج شادی و خوشی مردم و مسئولان. گروهی که به دلواپس ها معروف شده اند، بخشی از همین صحنه اند و بنا به فرموده، نق می زنند و از ملامت معاف. و اخیرا، گروهی که بروی ترانه «شادمان» فرل رقصیده اند، با تلاش شبانه روزی پرسنل خدوم نیروی انتظامی و با شیوه های کاملا تکنیکی (لخت کردن، کلاغ پر بردن، پرینت عکس های خصوصی) بر صفحه تلویزیون ظاهر شده اند تا از اعمال ناشایست شان اعلام برائت بکنند. اگر به نظرتان آخری به قدر قبلی ها طنزآمیز نمی آید، می بایست بدانید که کارگردان و بازیگران این ویدیو، از اینکه امثال کامبیز حسینی ایرانیان را در محدودیت توصیف می کرده اند ناراضی بوده و این کار را «سیاه نمایی» می دانستند. 

قولی معروف هست که تفاوت تراژدی و کمدی را در فاصله شما از واقعه می داند. شادمان ها وقتی در کلانتری از قپانی آویزان بودند احتمالا به سختی می توانستند آیرونیک بودن وضعیت شان را درک بکنند، ولی نگارنده معتقد است از جایی که آقای خامنه ای ایستاده، اوضاع تراژیک این جوانان بدل به کمدی اصیل می شود. ظاهر این جوانان هیچ به یقه چرک های بسیج نمی برد، با این حال، در کمک به تداوم سلطه آقای خامنه ای، کم اثر تر نبوده اند. بدخواهان نتیجه خواهند گرفت آقای خامنه ای، نابغه ای ست که می تواند دشمنان اش را هم وادار به همکاری با خود بکند. چنین ستایشی نابجاست، آقای خامنه ای به خوبی الفبای قدرت را می شناسد، اما مهم تر از آن، ناآشنایی مخالفین با روانشناسی اعتراض است. دور از انتظار نیست همین جوانان، بعد از خلاصی و به شیوه برادر حسین درخشان، پایوری استبداد را بکنند و در مدح «آزادی»هایشان در ایران با بی بی سی مصاحبه بکنند.

ناهمسانی شناختی، نامی است که روانشناسان، به وضعیت این جوانان شادمان می دهند. پذیرش این واقعیت که آنها حتی اختیاری بر بدن خود هم ندارند، با باورهایی چون خودمختاری و خودشکوفایی که این روزها به مدد اینترنت و فرهنگ دیجیتال، به هنجارهای این جوانان تبدیل شده، نمی خواند و در روان انسان ها شکافی می اندازد که راه حل ش، برای آقای خامنه ای بسیار گواراست. نگاهی گذرا به ابراز حیرت ایرانیان در وب از این بازداشت ها، نشان می دهد ناهمسانی شناختی، مختص به این جوانان شادمان نیست و همه طوری وانمود می کنند انگار گشت ارشاد وجود خارجی ندارد. کمپین شلوار لی پوشیدن در واکنش به اشاره بدیهی نخست وزیر اسرائیل به این واقعیت (عدم اختیار در پوشش برای ایرانیان)، نمونه ای دیگر از این ناهمسانی است که در بهترین زمان ممکن، به کمک آقای خامنه ای آمد.